سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رخ عیان کن مه جبین فاطمه...

ای کاش در امر فرج تعجیل گردد

سال فرج در لحظه ای تحویل گردد

مولای عالم مهدی(عج) زهرا بیاید

تا در کنارش سال ما تحویل گردد

با تبریک سال نو به همه ی پیروان خط امام،از غیبت طولانی ام در این مدت پوزش میخواهم.

عزیزان امسال سال فرج است اگر بخواهیم.


ارسال شده در توسط صدای سخن عشق

نویسنده ی شیفتگان از قول حاج محمد علی فشندی می نویسد: در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آوردم و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شد و قصد دارند طرف مسجد بروند. گفتم:این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد . پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم:آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان (ارواحنا فداه) را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک شود. فرمود:شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد. این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم.


ارسال شده در توسط صدای سخن عشق

آیت الله فشارکی در یکی از موضوعات علمی دچار شبهه ای شد و هر چه بیشتر اندیشید ، کمتر راه حلی یافت . مطلب را با علما در میان گذارد و هر کدام برای او پاسخی دادند ، ولی هیچ یک جواب قانع کننده ای که مشکل او را برطرف کند ، ندادند و در نتیجه اشکال به قوت خود باقی بود .

 آیت‌الله سید محمد بن قاسم فشارکی اصفهانی می فرماید : به ناچار جهت حل اشکالم در بامدادی تصمیم گرفتم که از شهر سامرا خارج شوم و دور از غوغای اجتماع و نقل و نقد محیط مدرسه درباره آن مساله بیاندیشم ، لذا به سوی رودخانه پهناوری که از کنار شهر می گذشت روان شدم .

امواج نشاط افزای شط که همراه با نسیم ملایم ، در حرکت بود ، افکار خمود و خسته هر انسانی را به جنبش می آورد .

من در ساحل شط ولی در جای گودی که آب هنگام طغیان بوجود آورده بود ، و در اعمال اندیشه فرو شدم .

اما هنوز چندان در ژرفای اندیشه غوطه نزده بودم که جوان عربی به گونه شبانان در برابرم پیدا شد و پرسید : سید محمد اینجا چه می کنی ؟

من که از این مزاحمت برآشفته بودم ، گفتم : شما به ما چکار ؟ دنبال کار خود برو ، من می خواهم در مساله ای فکر کنم !

جوان پرسید : مساله چیست ؟ بیان کن تا بشنوم !

و چون می خواستم هرچه زودتر این جوان عرب را از خود دور کنم ، مساله مورد گفتگو را از اول دقیقاً بیان نمودم و آن جوان سراپا گوش بود و همه را درک می کرد ، اری از قیافه او فهمیدم که مطالب را خوب می فهمد !

من مشغول بیان مساله و مقدمه چینی بودم که آن جوان فرمود :

« سید محمد ؛ در این مقدمه اشتباه کردی که به نتیجه غلط و شبهه زا رسیدی » !

و چون ایراد آن مقدمه را تذکر داد ، یک مرتبه تمام شبهاتم برطرف شد و کوچکترین اشکالی در ذهنم نماند .

جوان عرب رفت و سپس به این فکر افتادم که این عرب بیابانی کی بود ؟ از کجا آمد ؟ و به کجا رفت ؟ خوبست از او سوال کنم .

اما همین که از گودی بیرون آمدم و به اطراف نگریستم اثری حتی از رد پای مبارکش هم نیافتم و آنگاه دانستم مورد عنایت خاص حضرت مهدی علیه السلام قرار گرفتم و متاسفانه وقت حضور ، او را نشناختم .

زعشقت واله و حیران منــــــم من    
چو مجنون زار و سرگردان منم من
گهی در جستجویت سوی گـــــلزار 
گـــهی چون جغد در ویران منم من
دل آراما ، دل آرامی نـــــــــــدارد     
زهجــرت بی سر و سامان منم من
طبیبانــــه بیـــا انـــدر کنـــــــــارم  
دچار درد بی درمــــــــــان منم من
به شهر و کوچه و دشت و بیـــابان  
سراسیمه زنـــــــــان گریان منم من
الا ای یوسف زهرا چو « ناصر »
زهجرت در غم و حرمــــن منم من
<>document.write(CommAr[CC++]);



ارسال شده در توسط صدای سخن عشق
می دونید چرا اسمم رو تو وبلاگ گذاشتم (صدای سخن عشق)- حتما می گین خوب ما از کجا بدونیم؟-
اسم کتابیه که از سخنان مرحوم بهجت(ره) در خصوص نماز جمع آوری شده.
مطمئن باشید کسی که فقط یک بار اون رو بخونه حتما یه درجه ای تو نماز خوندنش پیشرفت می کنه
کمی از مطالب اون رو براتون می نویسم:

از اسرار نماز:
قیام در نماز به منزله ی صحبت دو دوست است.هر چند صحبت از یک چیز است
اما مسئله ی رکوع مسئله ی آقا و نوکری استو و لذا در آن ذکر (سبحان ربی العظیم) گفته می شود.
با این حال نسبت به سجود غایت ادنی است.
نماز به منزله ی کعبه و تکبیرةالاحرام پشت سر انداختن همه چیز غیر خدا و داخل شدن در حرم الهی است.
سجود نهایت خضوع و خاک شدن و عدم شدن در مقابل اوست.
وقتی که عبد در آخر نماز از پیشگاه مقدس الهی باز می گردد اولین چیزی که سوغات می آورد سلام از ناحیه ی اوست....
_و من وشما چقدر از نمازمان را درک کردیم؟
به قول آیت الله بهجت(ره) نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است لذا از نماز خواندن خسته نمی شوند
بله باید باقیات را گرفت و فانیات را قبل از فناء افناء کرد.
_ان شاءالله شما هم از اهلش باشید. برای ما هم دعا بفرمائید.



ارسال شده در توسط صدای سخن عشق

اندک زمانی پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) در بین ایرانیان دو شخصیّت، با عنوان سیّد خراسانی، رهبر سیاسی و شعیب بن صالح، رهبر نظامی ظاهر خواهند شد و ایرانیان تحت رهبری این دو تن، نقش مهمّی را در حرکت ظهور آن حضرت ایفا خواهند نمود. خراسانی، اگر چه چندان تصریح به محتومیّتش نشده، امّا اخبار دربارة او از یمانی بیشتر است. حتّی از طریق عامه نیز روایات بسیاری دربارة پرچم خراسانی آمده است.

 


به هر حال حضرت باقر و صادق(ع) فرمودند: «خروج این سه ـ سفیانی، خراسانی و یمانی ـ در یک روز، یک ماه و یک سال خواهد بود.1 حضرت صادق(ع) فرمود: «یمانی و سفیانی مانند دو اسب مسابقه است (چون در یک روز خروج می‌کنند و هر دو به جانب کوفه می‌شتابند)».2 و امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «یمانی و خراسانی مانند دو اسب مسابقه بر یکدیگر سبقت گیرند، تا در کوفه با بر لشکر سفیانی بتازند و بر وی ظفر یابند».3 سیّد خراسانی از خراسان خروج می‌کند. به او سیّد خراسانی می‌گویند و سابقاً از بعد از تهران تا آن طرف بلخ و بخارا را خراسان می‌گفته اند حالا اینکه او از کدام قسمت خراسان خروج می‌کند، نمی‌دانیم.
ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط صدای سخن عشق
   1   2      >