سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رخ عیان کن مه جبین فاطمه...

سلام دوستای وبلاگی
سلام دوستای بسیجی
امسال،سال آخر دانشگاهمه.قرار گذاشتم با خودم که حتما در اردوی راهیان نور شرکت کنم اما درگیر امر خیری شدم و باز نشد.
خدا را شکر می کنم، اما شما را به...   نه قسمتان نمی دهم فقط خواهش می کنم برایم و برایمان دعا کنید.


ارسال شده در توسط صدای سخن عشق
شهید سید مرتضی آوینی

 الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی‌خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ‌کس را آنگونه نسوخته باشی.

 شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نورش عرصه زمان را در می‌نوردد و زمین را به نور رب‌الارباب اشراق می‌بخشد. 

 شهادت قلبی است که خون حیات را در شریان‌های سپاه حق می‌دواند و آن را زنده نگه می‌دارد.

 شهادت، جانمایه انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است. 

 

 شهید منتظر مرگ نمی‌ماند، این اوست که مرگ را برمی‌گزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش می‌میرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمی‌گذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت می‌آمیزد.

 شهادت مزد خوبان است.

شهید مصطفی چمران

 خدایا ...
تو به من پوچی لذات زود گذر را نمودی ناپایداری روزگار را نشان دادی لذت مبارزه را چشاندی ارزش شهادت را آموختی

 خدایا ...
تو را شکر میکنم که از پوچی ها و ناپایداریها و خوشیها و قید و بندها آزادم نمودی و مرا در توفانهای خطرناک حوادث رها کردی و در غوغای حیات در مبارزه ی با ظلم و کفر غرقم نمودی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی.

 فهمیدم : سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست بلکه در درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت است

 همیشه می خواستم که شمع باشم ، بسوزم ، نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم . می خواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم.

 ای حسین علیه السلام، من برای زنده ماندن تلاش نمی کنم و از مرگ نمی هراسم ، بلکه به شهادت دل بسته ام و از همه چیز دست شسته ام ، ولی نمی توانم بپذیرم که ارزشهای الهی و حتی قداست انقلاب بازیچه دست سیاستمداران و تجار ماده پرست شده است.

 قبول شهادت مرا آزاد کرده است، من آزادی خود را به هیچ چیز حتی به حیات خود نمی فروشم.

 خدایا تو را شکر می کنم که شیعیان را با اسلحه شهادت مجهز کردی که علیه طاغوتها وستمگران و تجاوزگران قیام کنند و با خون سرخ خود ، ذلت هزار ساله را از دامن تشیع پاک کنند و ارزش و اهمیت شهادت را در معرکه حیات بفهمند و با ایمان خدایی و اراده آهنین، خود را از لجنزار اسارت جسدی و روحی نجات بخشند. علی وار زندگی کنند و در راه سرخ حسین علیه السلام قدم بگذارند و شرف و افتخار راستین تشیع را که قرنها دستخوش چپاول ستمگران بود دوباره کسب کنند.حرف بقیه ی شهدا را هم بشنو ...

ارسال شده در توسط صدای سخن عشق

 

عالم ربانی مرحوم آیه الله سید مرتضی علم‌الهدی، اسوه تقوی و فضیلت و مرد علم و عمل بود. وی پس از کسب مدارج علمی و نورانیت زهد و تقوی، با دریافت چندین اجازه اجتهاد از مراجع بزرگ زمان از جمله آیه الله نائینی، آیه الله آقا ضیاء عراقی، آیه الله میرزا ابوالحسن مشکینی، آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیه الله شاهرودی، آیه الله محقق اصفهانی (مشهور به کمپانی) و دیگر مراجع عالیقدر رحمه الله علیهم، جهت ارشاد و هدایت مردم خوزستان از نجف اشرف مهاجرت نموده و در اهواز اقامت می‌فرمایند. ایشان با داشتن مقام رفیع علمی و موقعیت خاص اجتماعی، به دارا بودن کمالات روحی و معنوی، بخصوص زهد، ساده‌زیستی و بی اعتنایی به دنیا، شهره عام و خاص بودند. این مجسمه زهد و تقوی نسبت به افراد مستضعف با تواضع بسیار برخورد می‌نمودند ولی با افرادی که ثروتمند بودند، بطور معمولی و با کسانیکه در زمان شاه دارای مقام‌های مملکتی بودند، با بی اعتنایی رفتار می‌کردند. آیه الله علم‌الهدی در مبارزات سیاسی امت قهرمان خوزستان با طاغوت، همواره پرچمدار نهضت اسلامی بوده و بیت ایشان از سال ?? به بعد، مرکز تجمع مردم و مأمن سخنرانان انقلابی، از جمله شهید بزرگوار دکتر مفتح، آیه الله خزعلی و دیگر مبارزان بزرگ بود.

در سفری که علمای بزرگ سراسر کشور جهت اعتراض به زندان بردن حضرت امام خمینی(قدس سره) به تهران آمدند، آیه الله علم‌الهدی از سوی علما و روحانیون مبارز و قاطبه مردم قهرمان خوزستان در این حرکت انقلابی و سرنوشت‌ساز شرکت فرمودند. نام ایشان در تاریخ مبارزات امت مسلمان، ثبت و زندگانی ایشان برای راهیان راه حق و طالبان فضیلت و علم اسوه و الگو می‌باشد.

نمونه‌هایی از فضایل اخلاقی

بیاد داریم در یکی از روزهای جمعه که مردم شریف و مؤمن اهواز به دیدار ایشان می‌آمدند و ایشان هم با بیان آیات و روایات اخلاقی، به موعظه می‌پرداختند، وقتیکه یک فرد مستضعف و نابینا وارد منزل شد ایشان تا درب حیات به استقبال او رفته و دستش را گرفته و در کنار خودشان می‌نشانند و لحظاتی بعد وقتیکه یکی از مقامات حکومتی رژیم طاغوت به منزل ایشان وارد شد با کمال بی اعتنایی با او برخورد نمودند.

ایشان در مصرف بیت‌المال بسیار احتیاط می‌کردند، از جمله روزی یکی از کودکان هنگام مباحثه و درس طلاب وارد اتاق شده و تقاضای مبلغی می‌نماید و سپس یک تومان از روی میز برداشته و می‌رود. بلافاصله ایشان بدنبالش راه افتاده و پول را از او می‌گیرند و یک تومان از جیب خودشان به او می‌دهند و می‌فرمایند : این پول مربوط به سهم امام(ع) است.

نمازشب و مناجات شبانه ایشان هرگز ترک نمی‌شد. جلسات تفسیر ایشان که شب‌های شنبه برگزار می‌شد، مجلس ذکر خدا و خوف از گرفتاریهای آخرت بود. ایشان آنقدر مورد احترام و تکریم مراجع بزرگ بودند که به محض تشرف به قم، جمعی از علما و مراجع به دیدار ایشان تشریف فرما می‌شدند.

از جمله نقل می‌کنند در یکی از سفرها، در مدت چندین روز که در قم مشرف بودند، حضرت امام خمینی(قدس سره) که آن زمان از مدرسین بزرگ حوزه علمیه بودند، چندین بار به دیدار ایشان آمده و جلسات مذاکره و بحث داشته‌اند.

این شخصیت ملکوتی، پس از عمری مجاهده و تلاش با کوله‌باری از فضیلت و معنویت، اما تهی از مال دنیا، در سال ???? هجری شمسی به ملکوت اعلی پیوست و مرقد مطهرشان در جوار حضرت معصومه(س) در قم قرار گرفت. پس از رحلت ایشان، حاجیه خانم علم‌الهدی، در تربیت و تعالی فرزندان بسیار کوشا بود و نه تنها برای فرزندان کوچک خود، مادر، بلکه پدر هم بودند و آنان را در دامن پرمهر خویش بار تربیت الهی پرورش دادند، که نمونه بارز فرزند ایشان، بزرگ سردار رشید اسلام، معلم قرآن و نهج‌البلاغه، حماسه ساز کربلای هویزه «شهید سیدحسین علم‌الهدی» می‌باشد.

 


ارسال شده در توسط صدای سخن عشق


یک روز عصر جمعه، که به خانه برگشتم، دیدم حسن کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب را در دست گرفته است، چشمانش سرخ شده بود. پرسیدم: «گریه کردی؟» گفت: «اگر خداوند طوری که در این کتاب نوشته، با ما بندگان معامله کند، عاقبتمان چه می‏شود؟ خدا کند که با عدلش با من رفتار نکند و با نظر لطفش به ما عنایت کند.» چندی بعد، برای دوستانش و آن جمعی که بودند، صندوقی نصب کرده بود و گفته بود: «هر کس غیبت کند، باید پنجاه تومان در این صندوق بیندازد.» آن زمان، پنجاه تومان پول کمی نبود. هر کس غیبت می‏کرد، از دست حسن گریزی نداشت. باید این پول را می‏داد تا این‌کار، مانعی باشد برای تکرار مجدد گناه». همسر شهید شهید محمد حسن فایده


ارسال شده در توسط صدای سخن عشق


برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما شود، باید اخلاص داشته باشیم. برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه می‌خواهد که ما از همه چیزمان بگذریم، و برای اینکه از همه چیزمان بگذریم، باید شبانه‌روز دلمان و وجودمان و همه چیزمان با خدا باشد. این‌قدر پاک باشیم که خدا کلّاً از ما راضی باشد. قدم برمی‌داریم برای رضای خدا، حرف می‌زنیم برای رضای خدا، شعار می‌دهیم برای رضای خدا، می‌جنگیم برای رضای خدا، همه چی، همه چی باید برای خدا باشد که اگر این‌طور بود، پیروزیم. چه بکشیم و چه کشته شویم، پیروزیم و هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا ندارد. شهید بزرگوار، محمدابراهیم همت، پیش از عملیات خیبر، در جمع نیروهای لشکر 27 محمد رسول‌الله


ارسال شده در توسط صدای سخن عشق
   1   2   3      >