سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رخ عیان کن مه جبین فاطمه...

پاسخ قاطع آیت الله جوادی آملی به سخنان آقای منتظری


ا
«در جریان ولایت
فقیه برخی شبهه
علمی دارند و برخی شهوت عملی، شما در خدمت سراسر قرآن کریم که مشرف می شوید
می بینید قرآن این دو را همواره بازگو و نقل کرد. هر جا شبهه علمی بود قرآن
کاملاً نقل کرد و پاسخ داد و هر جا شهوت عملی بود تهدید و انذار کرد، چه این که از
موعظت هم دریغ نکرد. . . قرآن آن را که شبهه علمی دارد به عنوان رایزن فرهنگی می
پذیرد، ولی آن که شهوت عملی دارد را به عنوان راهزن فرهنگی رمی می کند...
ز آنجا که
طفره مستحیل است، اول ولایت فقیه را به وکالت فقیه تنزّل دادند آنگاه در
بخش بعدی وکالت فقیه را به نظارت فقیه تنزل می دهند و از این به بعد چه بگویند خدا
می داند!
باید دید فقیه، ولی مسلمین است یا وکیل مسلمین؟ آیا وکیل مسلمین است یا
ناظر امور مسلمین؟ برای اینکه دست ولایت را بگیرند و او را از مقام شامخ ولایت، به
وکالت تنزل دهند. مغالطه ای را که منشأش اشتراک لفظی است مطرح کرده اند (می
گویند) ولایت برای محجور و قصّر است مردم نیازمند به قیم نیستند. از آنجا که مردم محجور
نیستند، محتاج به قیم و نیازمند به ولی نیستند. پس آنکه رهبری یک نظام است منتخب و
وکیل مردم است نه ولی مردم.

بارها گفته شده که ولایت فقیه اصلاً از سنخ ولایت بر محجور نیست. آنچه در
فقه رایج مطرح است با آنچه که به عنوان ولایت فقیه که ره توشه امام راحل بود، فرق
فراوان دارد. . . ولایت فقیه اصلاً از این سنخ نیست تا بیگانه ای بگوید و دوست
نادانی باور کند که مردم محجور نیستند. . . در وکالت موکل اصل است و وکیل فرع. هیچ
حقی در قلمرو وکیل نیست مگر آنچه از موکل به وکیل برسد این فرق وکالت با ولایت
است. . .
اگر نظام اسلامی وکالت بود، باید همه امور مکتب در اختیار مردم باشد، همه
اموالی که مکتب معین کرده است، در اختیار مردم باشد تا مردم چنین حقوقی را به
نماینده خود واگذار کنند به فقیهی به عنوان وکیل رأی بدهند تا وکیل حقوق موکلین خود را
استیفا کند. . . روح ولایت فقیه به ولایت فقاهت و عدالت برمی گردد. لذا چیزی نیست
که ایشان در برابر او تسلیم نباشد، تسلیم شدن در برابر ولایت فقیه، یعنی تسلیم
در برابر فقاهت و عدالت. بنابراین ولایت از جایگاه خود تنزل نمی کند و به
وکالت نمی رسد. چه رسد به این که از وکالت تنزل کند و به نظارت برسد! از نظر فقهی
ناظر بودن وظیفه تمامی مکلفین است. . . اگر شنیده اید در قانون اساسی برای مقام معظم
رهبری حق نظارت هم آمده است. نظارت ایشان بر منظور و ناظر است. . . یکی از وظایف و
اختیارات ولی مسلمین در اصل 110 این است که او نظارت بر حسن اجرای سیاست
های کلی مملکت دارد و ناظر بر ناظران و منظوران و نظارت آنان است او بر نظارت
دستگاه قضایی نظارت دارد، بر نظارت مجلس نظارت دارد، بر نظارت ریاست جمهوری نظارت دارد،
نظارت او ولایی است. » (در مسجد اعظم قم در جمع راهپیمایی بزرگ مدرسین و طلاب
حوزه علمیه قم)

در ادامه هم بد ندیدم نظر آیت
الله جوادی آملی رو در مورد اجتهاد آقا بنویسم...

 «بسمه تعالی شانه العزیز
اجتهاد و عدالت آیت الله جناب آقای سیدعلی خامنه ای دامت برکاته مورد تأیید
می
باشد. لازم است امت اسلامی ایدهم الله در تقویت رهبری معظم له در بذل نفس و
نفیس،
در هیچگونه نثار و ایثار دریغ نفرمایند. لتکون کلمه الله هی العلیاءو
السلام علی
من اتبع الهدی.
جوادی آملی، 30 ذیحجه الحرام 1410 ه- ق»

در ادامه
نظرات آیت الله مکارم شیرازی ،آیت الله محمد فاضل لنکرانی ،آیت الله امینی
،آیت الله مومن ،آیت الله علی مشکینی ،آیت الله حسن زاده آملی ،آیت الله
ابولفضل خوانساری ،آیت الله جنتی ،آیت الله جناتی ،آیت الله صانعی ،آیت
الله بنی فضل ،آیت الله سید جعفر کریمی ،آیت الله راستی کاشانی ،آیت الله
محمود هاشمی شاهرودی و آیت الله قدیری و آیت الله فاطمی نیا رو می نویسم
فکر کنم کافی باشه.به گمانم نظر این
تعداد از مراجع و علما کافی باشه...

به این افراد میشه آیت الله مهدوی کنی ،آیت الله
مصباح ،آیت الله مجتهدی تهرانی و.... اضافه کرد که فکر کنم برای این افراد
لازم نباشه که نقل قولی گفته بشه.

سعی کردم این افراد بیشتر از بزرگان و علمای بزرگ حوزه باشند
که این شبهه پیش نیاد که کسانی با درجه فقهی پایین تر ،ایشون رو تأیید کرده
،این افرادی که ذکر کردم همه از مراجع و مدرسین بزرگ حوزه علمیه هستند.فکر کنم ده تا پست با همین موضوع در خدمت شما باشم
،سعی می کنم در میان این پست ها ،پست هایی با موضوعات دیگه بنویسم که خسته
کننده نشه...

اینم قسمت های دیگری از صحبت های ایشون به نقل از وبلاگ ارمینه ... 

 

چند روز پس از سخنان آیت الله منتظری طلاب،
روحانیون و جمعی دیگر از مردم در حرم حضرت معصومه و مسجد اعظم قم تجمع می
کنند، در این تجمع آیت الله جوادی آملی سخنرانی مفصلی را پیرامون مبانی
فقهی و قانونی ولایت فقیه و حوادث آن روز ایراد می کند. وی در ابتدای 
سخنانش خطاب به تجمع کنندگان اینگونه می گوید:

 

" آن چه از درون و بیرون مسجد اعظم امروز به
گوش و چشم می رسد و می خورد، فرق ممتاز بین ظهیر انقلاب و ظِهرِیِّ انقلاب
است، فرق ممتاز بین ظهیر ولایت فقیه و ظِهریِّ ولایت فقیه است. قرآن کریم
مردم موحد را و پرهیزگار را ظهیر دین و دین را ظهیر خود می داند. مردم
منحرف و آلوده ظِهریِّ دینند و دین را ظهریِّ خود می پندارند، آنکه پشتوانه
انقلاب است، پشتیبان ولایت فقیه است، حامی دین و مقام شامخ رهبری است(ظهیر
دین است) آنکه از پشت خنجر می زند ظهریِّ دین و ولایت فقیه است... مطلب
مهم ان است که برخی در جریان ولایت فقیه، شبهه ی علمی دارند، برخی شهوت
عملی...در جریان ولایت فقیه چون طفره مستحیل بود، اول ولایت فقیه را به
عنوان وکالت فقیه تنزل دادند، در بخش بعدی، وکالت فقیه را به نظارت فقیه
تنزل می دهند و از این به بعد چه بخواهند خدا می داند... گفتند ولایت برای
محجور و قُیّم و قصّر است، مردم نیازمند به قیّم نیستند، چون مردم محجور
نیستند، محتاج به قیّم نیستند، نیازمند به ولی نیستند..."

 

بعد از این آیت الله جوادی آملی با آوردن
آیات و روایاتی پیرامون تنزل ولایت فقیه به وکالت فقیه و تنزل مجدد آن به
نظارت فقیه مباحثی فقهی را مطرح می کند و بعد از طرح مباحثش سخنانش را
اینگونه ادامه می دهد:

 

" جوانان عزیز
دانشجویان گرانقدر شما اگر دلیرید در قبال دین خاضعید، این مغالطه است که
شما را فریفته اند. جوانان عزیز دانشگاه مستحضر باشید ولایت فقیهی که در
دین آمده است و بنیانگذار جمهوری اسلامی معمار چنین ولایتی بود، بعد به
شاگردان خود آموخت، که ازین سنخ اصلا نیست، نه ولایت بر مرده است و نه
ولایت بر کسانی که به منزله ی مرده هستند، تا کسی بگوید ما که محجور نیستیم
پس قیم لازم نداریم... ولایت در « انما ولیکم الله» خطاب به عقلا و
فرزانگان جامعه و به افراد عاقل بالغ، مکلف هوشیار بیدار است. می گوید: ای
عقلا ولی شما بالذات خداست، از طرف خدا، پیامبر، بعد از پیامبر جانشین
معصوم او، بعد از جانشین معصوم، نائب خاص او، بعد از نائب خاص او، نائب عام
او، نظیر مقام معظم رهبری..."

 

بعد از آن آیت الله جوادی املی بحث پیرامون 
ولایت  فقیه را در کلام شیخ انصاری و صاحب جواهر و قانون اساسی ادامه می
دهد، وی همچنین راجع به قلمرو ولایت و وکالت توضیحاتی را ارائه می کند و در
قسمت پایانی سخنانش دوباره نقبی صریح تر به حوادث اخیر می زند:

 

" ... پس وقتی قرآن را می نگرید، مسئله ی
ولایت است، نه وکالت، نه نظارت. وقتی قانون اساسی را می نگرید، مسئله ی
ولایت است، نه وکالت، نه نظارت. در مصاحبه ریاست محترم جمهور دیدید که
ایشان گفت: حمایت از قانون اساسی در سایه ی خضوع در برابر مقام معظم رهبری
است،پشتیبانی ولایت، حمایت از ولایت، مهمترین راهکار تقویت قانون اساسی و
عمل به قانون اساسی و حرمت به قانون اساسی است...مطلبی که باید در پایان به
حضور شما علماء فضلاء، بزرگان و دانشگاهیان و حوزویان و سراسر ایران
اسلامی برسانم، این است که ما به سمت صد در صد اسلامی شدن داریم حرکت می
کنیم، کسی نگفت در دستگاه ما اشکالی نیست، کسی نگفت تخلف نداریم، کسی نگفت
همه اینها کسانی هستند که مانند زمان ولی عصر(عج) عهده دار « بهم یملا الله
الارض قسطا و عدلا» هستند، ما نمی گوییم این نظام را با نظام آخرین امام
حساب کنید، می گوییم این نظام را با نظام اولین امام حساب کنید...الان دشمن
داخل و خارج صف بسته است که خدای ناکرده نظام را از درون بپوساند، ما بیش
از هر چیزی وظیفه داریم، ظهیر ولایت باشیم نه ظهریّ. البته برادران بزرگوار
حوزه و دانشگاه، جوانهای دبیرستانی و اقشار مختلف کمال نظم را رعایت
خواهند کرد، بهانه ای به دست هیچ کسی نخواهند داد، امنیت را حفظ خواهند
کرد، ولی بالاخره این کشور حسابی دارد یا نه؟ قانون اساسی باید اجرا شود یا
نه؟ ولایت فقیه پشتیبانی دارد یا نه؟ چیز مهمی در مملکت رخ نداد تا بیگانه
خیال کند و دورخیز بردارد. شبهه و شهوتی است. شبهه ی علمی را به عنوان
رایزنی فرهنگی همگان جواب داده و می دهند و اگر شهوت عملی از گلوی کسی
برخواست، ان را هم خفه می کنند..."


ارسال شده در توسط صدای سخن عشق